کسی بیاید
ما را دعوت کند
به رفتن
به رفتن از تمام کسانی که رفته اند
و ما هنوز در آنها مانده ایم....
* من محالم ب تو ممکن شدنم فکر نکن
*امروز تو دانشگاه زیر بارون راه رفتم.....چقد خودمو گم کردم
*حضور اتفاقی:منو و تو و زمین حضوری اتفاقی....
Mari Na
من
عادت کرده ام
هر صبح
قبل از باز شدن چشم هایم
دوستت داشته باشم
و برایم مهم نباشد که تو
در کجای این شهر شلوغ
"مینا آقازاده"
Mari Na
آنقدر دوستت دارم
که هر چه بخواهی همان را بخواهم
اگر بروی شادم
اگر بمانی شادتر...
تو را شاد تر می خواهم
با من یا بی من
بی من اما
شادتر اگر باشی
کمی
- فقط کمی -
ناشادم
و این همان عشق است
عشق همین تفاوت است
همین تفاوت که به مویی بسته است
و چه بهتر که به موی تو بسته باشد
خواستن تو تنها یک مرز دارد
و آن نخواستن توست
و فقط یک مرز دیگر
و آن آزادی توست
تو را آزاد می خواهم...
Mari Na
تو
نبودى،
رو به رویت نشستم
در چهره ات خیره ماندم
حرف زدم، حرف زدم، حرف زدم
بى آنکه دهانم را باز کنم...
Mari Na
و حتی اگه نمی زدم باز صدای تو رو داشتم و حرفات رو ..
دوستت دارم دخترک
قوی باشیم..باید..
یکسال رفت؟..