مریمانه

گٌمَم نکن....

مریمانه

گٌمَم نکن....

جای تو راخالی میکنم
در تمام عکس هایی ک تنها میگیرم
در تمام سفرهایی ک تنها میروم
و تمام لبخند هایم...
کاش میشناختمت،
کاش میشناختیم..

منوی بلاگ

سردمه...

Saturday, 14 Azar 1394، 04:17 PM

چه میشد مثلا بجای راننده ی تاکسی تو بغل دستم نشسته بودی و با دست های مسحور  کننده ات دنده عوض می کردی .

یا مثلا در فاصله ی خالی بین کلاس هام که مجبورم به خانه برگردم وقتم را با تو میگذراندم .

یا اینکه روز تولد زنگ در خانه به صدا در میامد و پست چی و پاکت و محموله ی کادو و دست خط مسحور کننده ی تو و.... .

یا مثلا حالا که سرماخورده ام هر هشت ساعت بهم زنگ بزنی و آنتی بیوتیک ها را یاداوری کنی که یعنی نگرانمی .

یا پنج شنبه که باران بارید زنگ میزدی و می گفتی فقط پنج دقیقه صبر کن هر جا باشم میایم دنبالت .

یا آن پسره ی دیلاق بی ریخت را با غیرت مسحور کننده ات از سر راهم برمیداشتی .

یا دیشب که خوابم نمی برد تا صبح برایم حرف میزدی تا یادم باشد که تنها نیستم .

یا وقتی دلم گرفته و غم دنیا روی دلم سنگینی میکند برایم آسمون ریسمون ببافی که باورم شود به کوه تکیه داده ام و هیچ غمم نباشد .

میدانی چیست عمر آدم به هر صورتی که باشد میگذرد خیلی هم زود و سریع میگذرد فقط فرقش در این است که وقتی بعد از سی سال در آستانه میانسالی به آینه نگاه میکنی ببینی آیا به ازای نصف موهای سفیدی که به دنیا داده ایم به آرزوهایمان رسیده ایم یا نه؟





*دستای یخ بستمو "ها" کن.....

*خیال و خیال و خیال

*آهنگای خاص این شبا...لارا و ب آخرش رسید

94/09/14
مریمی

نظرات  (۱)

14 Azar 94 ، 16:27 ✖پرنٌس‍‍ِــ‍‍pгคภςєςــسٌ .✖
عالی بود...عالیییツ★★
پاسخ:
:)
خاهش.....

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی