مریمانه

گٌمَم نکن....

مریمانه

گٌمَم نکن....

جای تو راخالی میکنم
در تمام عکس هایی ک تنها میگیرم
در تمام سفرهایی ک تنها میروم
و تمام لبخند هایم...
کاش میشناختمت،
کاش میشناختیم..

منوی بلاگ

این شعر را سرسری بخوان ، ولی اگر شد ، دوبار بخوان.

پرسید،

چطور مینویسی از کسی که نیست ؟ 

از کسی که انگار هرگز نبود .

هیچکس نمیداند، برای نوشتن باید بهانه باشد.

مثلِ، 

مثلا غروب ماتم زده ی کسل کننده ی یک روزِ پُر از تنهایی.

یا خاطرات خاک گرفته ی کسی ،

پشت سالیانی که با درد گذشت.

یا عکس های کسی که دیگر کنارت نیست.

که انگار هرگز نبوده است.

هیچکس نمی داند.

هچکس نمیداند آنکه رفت ،

غریبه نبود.

این را تنها آنهایی میدانند که بی بهانه از او مینویسند.






*ناراحت شه ک چرا میخام برم....حس خوبش بپره....اخلاقش یهو عوض شه....سرد شه.....ب فریده بگه....فریده بیاد راه حل بده.....فریده بیاد آرومش کنه....منو اون خوب شیم....بخندیم......شارژ شیم.......

*چو شب ب راه تو ماندم ک ماه من باشی!

*فقط دوس دارم بخابم....بیدار شم بخابم.....بیدارشم بخابم....!

94/09/20
مریمی

نظرات  (۱)

21 Azar 94 ، 19:18 ✖پرنٌس‍‍ِــ‍‍pгคภςєςــسٌ .✖
خوف بودツ
پاسخ:

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی